روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

خاسران ازدیدگاه قر آن قسمت 2


بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند در آیات بعد مشخص می کند که این زیانکاران چه کسانی هستند.


قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالاَخْسرِینَ أَعْمَلاً(کهف/103)

بگوآیا شما را از آنهایى که از جهت عمل زیانکارترند خبر دهیم.


الَّذِینَ ضلَّ سعْیهُمْ فى الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحْسبُونَ أَنهُمْ یحْسِنُونَ صنْعاً(کهف/104)

همان کسان که کوشش ایشان در زندگى این دنیا تلف شده وپندارند که رفتار نیکودارند.

أُولَئک الَّذِینَ کَفَرُوا بِئَایَتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحَبِطت أَعْمَلُهُمْ فَلانُقِیمُ لهَُمْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ وَزْناً(کهف/105)

آنها همان کسانند که آیتهاى پروردگارشان را با معاد انکار کرده اند، پس ‍ اعمالشان هدر شده وروز قیامت براى آنها میزانى بپا نمى کنیم.

ذَلِک جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا کَفَرُوا وَ اتخَذُوا ءَایَتى وَ رُسلى هُزُواً(کهف/106)

چنین است ، وسزاى ایشان جهنم است براى آنکه انکار ورزیده و آیتهاى من وپیغمبرانم را به مسخره گرفته اند.




زیانکاران چه کسانی هستند؟؟

در آیه 104 خداوند این گروه زیان کار را معرفی می کند که در هر عمل از هر زیانکاری زیانکارترند . این گروه کسانی هستند که در زندگى دنیا نیز از عمل خود بهره نگرفتند، چون ضلال سعى همان خسران و بی نتیجگى عمل است در عین حال گمان مى کنند که کار خوبى انجام مى دهند، وهمین پندار است که مایه تمامیت خسران ایشان شده است .

توضیح اینکه
: خسران وخسارت در کسب وکارهایى صورت مى گیرد که به منظور استفاده وسود انجام مى شود ووقتى خسران تحقق مى یابد که کاسب از سعى وکوشش خود به غرضى که داشته ، نرسد، بلکه نتیجه عمل این شود که مثلاچیزى از سرمایه هم از بین برود، ویا حداقل منفعتى عاید نگردد در نتیجه سعیش بی نتیجه شود. واین همان است که آیه شریفه آن را ضلال سعى خوانده ، کانه راه استفاده گم شده ، و راهى که پیموده به خلاف آن هدفى که داشته است منتهى گردیده .

حال که این مطلب روشن گردید مى گوییم : چه بسیار مى شود که انسان در کسب وکارش خاسر مى شود وبه خاطر استاد نبودن در کسب ویا در راه آن ویا به خاطر عواملى دیگر که احیانا اتفاق مى افتد از نتیجه بى بهره مى شود. واین خسرانى است که امید زوالش هست ، چون معمولا پس ‍ از یکى دوبار اشتباه ، تجربه مى آموزد ومافات را جبران مى کند.

وچه بسا مى شود که آدمى خاسر مى گردد ولى به خیال خود نتیجه گرفته است . ضرر مى کند وبه خیال خود سود برده است . اینچنین خسران وضررى امیدى به زوال وجبرانش نیست .

آدمى در زندگى دنیا جز سعى براى سعادت خود کارى نمى کند، وجز کوشش براى رسیدن به چنین هدفى همى ندارد، واین انسان اگر طریق حق را بپیماید وبه غرض خود نائل شود وسعادتمند بشود که هیچ ، و اگر راه خطا را برود ونفهمد که دارد خطا مى رود خاسر است لیکن همین خاسر خسرانش قابل زوال است وامید نجات دارد. اما اگر راه خطا رفت وبه غیر حق اصابت کرد وهمان باطل را پذیرفت تا آنجا که وقتى هم که حق برایش جلوه کرد از آن اعراض نمود، ودلباخته استکبار و تعصب جاهلانه خود بود، چنین کسى از هر خاسرى خاسرتر است و عملش از عمل هر کس دیگرى بی نتیجه تر، زیرا این خسرانى است که زایل نمى شود، وامید نمى رود که روزى مبدل به سعادت شود وبه همین جهت است که خداى تعالى مى فرماید: الذین ضل سعیهم فى الحیوة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا

واینکه کسى با روشن شدن بطلان اعمالش ، باز هم آن را حق بپندارد از این جهت است که دلش مجذوب زینت هاى دنیا وزخارف آن شده ، ودر شهوات غوطه ور گشته لذا همین انجذاب به مادیت اورا از میل به پیروى حق وشنیدن داعى آن وپذیرفتن نداى منادى فطرت باز مى دارد، همچنانکه در جاى دیگر قرآن آمده :وجحدوا بها و استیقنتها انفسهم ونیز آمده : واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم پس پیروى هواى نفس و از در عناد واستکبار وعشق به شهوات نفس به اعراض از حق ادامه دادن همان خشنودى از باطل خویش بودن وآن را نیکو پنداشتن است .

ادامه دارد............

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد