روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

عید ولایت و امامت مبارک

montaseroonainalammar

                                                            بسم الله الرحمن الرحیم


افسران - غدیر را گم نکنیم


السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْهُدَی
السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَصِیُّ الْبَارُّ التَّقِیُّ
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ
وَ وَارِثَ عِلْمِ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ
وَ صَاحِبَ الْمِیسَمِ
وَ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِیمِ

.
در فصل خطر امیر را گم نکنیم
آن وسعت بی نظیر را گم نکنیم
تنها ره جنت از علی میگذرد
ای همسفران غدیر را گم نکنیم
.
.
مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

سید حمیدرضا برقعی
.
.
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

حتما شما هم این مصرع زیبا را زیاد شنیده اید ولی بقیه شعر را خیلی ها نمی دانند و شاعر آن را نمی شناسند .
این شعر از آقای دکتر محمود اکرامی فر هست . ایشون مجموعه شعری دارند به نام دریا تشنه است
این سروده زیبا را تقدیم می کنم به همه شیفتگان مولا أمیرالمؤمنین علی علیه السلام و عیدی من به شما دوستان محترم.

از بیـابان بـوی گــندم مانده است
عـشــق روی دسـت مردم مانده است
آســمان بازیچــه ی طـــوفان ماست
ابر نعـش آه سـرگردان ماست....
باز هم یک روز طـوفان میــشود
هــر چـه میــخواهد خـــدا آن میــشود
میــروم افـــتان و خیـــزان تا غـــدیر
باده ها میـــنوشم از جـوشن کبیـــر
آب زمزم در دل صـــحرا خوش است
باده نوشـی از کف مـــولا خــوش است
فـاش می گویم که مـــولایم علـــی(ع) ست
آفــتاب صبـح فــردایم علــی(ع)ست
هر که در عـشـــق علــی(ع) گـم میــشود
مــثل گل محـبوب مـردم میــشود
تا علــی(ع) گفــتم زبان آتــش گــرفت
پیـش چشــمم آســمان آتـش گــرفت
.......
آســمان رقصیــد و بارانـی شــدیم
مـــوج زد دریـا و طــوفانی شـدیم
بـغــض چــنـدین ساله ی ما باز شد
یا علــی(ع) گفـتیــم و عشــق آغــاز شـد
یا علــی(ع) گفتیــم و دریا خــنده کرد
عشـق ما را باز هم شرمـنده کرد
یا علــی(ع) گفتیـم و گلــها وا شدند
عشــق آمد قطــره ها دریا شدند
یا علــی(ع) گفتیـم و طــوفانی شدیم
مسـت از آن دسـتی که میــدانی شدیم
یا علــی(ع) گفــتیم و طـوفان جـان گـرفت
کوفـه در تـزویر خود پایان گـرفت
کوفـه یعنی دستــهای ناتـنی
کوفـه یعنـی مــردهای منـحنـی
کوفـه یعـــنی مرد آری مرد نیـست
یا اگر هم هســت صاحب درد نیــست
عــده ای رنـدان بازاری شـدند
عــده ای رســوایی جاری شـدند
آن همـه دسـتی که در شـب طی شدند
ابـن ملــجم های پی در پی شــدند........
از ســکوت و گـریه سـرشـارم عـــلی
تا همیـــشه دوســتت دارم عـــلی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد