روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

روانشناسی

اجتماعی، سیاسی، مذهبی

نماز آخر


                                                                   بسم الله الرحمن الرحیم


افسران - نماز آخر...


انفجار خمپاره زمین زیر پامونو به لرزه انداخته بود و همه ما از ترس رفته بودیم ته سنگر تا از ترکش و خمپاره در امان باشیم. اما حسین که حدوداً پانزده ساله بود داشت پوتیناشو در میاورد.
زل زدم بهش که تو این وضعیت که میخوایم راه بیافتیم برا عملیات این چه کاریه که داره انجام میده!!! آستیناش رو بالا زد و جلو سنگر با آب قمقمه وضو گرفت صورت نورانیش مثل یه تیکه بلور زیر نور منورها میدرخشید.
تو اون اوضاع سخت و نفس گیر جلوی در سنگر وایستاد برا نماز، مسئول تیم با عصبانیت گفت: حسین این چه کاریه؟ الان ترکش میخوری... حسین با آرامش خاصی گفت:" شما مسئول مایی ولی اجازه بده این نماز آخرمو قشنگ بخونم!" همه نماز قشنگ حسین رو شب کربلای پنج دیدیم و اما دیگر حسین را تا به امروز کسی ندید.

شهید مفقود الجسد حسین سپهر


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد